بخشی از متن دانلود رایگان مقاله نظریه ولایت مطلقه فقیه درسیره امام (ره) :
نظریه ولایت مطلقه فقیه درسیره امام (ره)
اشاره :
مقاله نشان میدهد (ولایت مطلقه فقیه) به آن مفهوم که امام(رض) مد نظر داشتند, از همانابتدا و نخستین مکتوبات ایشان, مورد توجه و اعتقاد امام بوده و چرخش و تجدید نظری دردیدگاه ایشان واقع نشده است. مقاله, پاسخی مستدل به کسانی است که برای نظریه ولایت فقیهو حکومت اسلامی امام, چند مرحله تجدید نظر قائل شده و ولایت مطلقه فقیه را ایدهایخلقالساعه و شخصی خواندهاند و حتی مفهوم ولایت مطلقه را مورد تحریف قرار دادهاند.
مقدمه
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در22 بهمن 1357, یکی ازکهنترین نظامهای سلطنتی راازمیان برد و برویرانههای سلطنت و (اندیشه سیاسی شاهی), جمهوری اسلامی رابرپایه (نظریه ولایت مطلقه فقیه) امامخمینی(ره) بنانهاد. نظریه ولایت فقیه, درفقه شیعی از قدمتی هزارساله برخوردار است و اگرچه درباره همه جزئیات اختیاراتولیفقیه, اجماع نظر نبوده اما همواره از آن سخن راندهاند. امام(ره) ازکسانی است که به تفصیل دراین بارهنظریهپردازی کردهاند. ویژگی نظریه ولایت مطلقه فقیه امام خمینی(ره), اعتقاد ایشان به اطلاق و گستردگیاختیارات ولی فقیه و همطرازی آن بااختیارات حکومتی پیامبر(ص) و ائمه(ع) میباشد و این نوع نگرش درتمام آثار شفاهی و مکتوب ایشان آمده است.
کتاب کشفالاسرار (1322ه) را میتوان به عنوان مبدا و یکی ازشواهد خوب این نظریه به حساب آورد. پس ازپیروزی انقلاب, نظام جمهوری اسلامی باوجود مشکلات فراوان داخلی و خارجی, هر روز ثبات واستحکام بیشتری یافت, افزایش این ثبات و بروز مسائل متعدد, شرایط و مقتضیات زمانی ومکانی, این امکانرا به وجود آورد که رهبرانقلاب درطول ده سال رهبری نظام, به شکل روزافزونی زوایای مختلف نظریه ولایتمطلقه فقیه راآشکار سازند. اوج این آشکاری, پیام ایشان در16 دی ماه 1366 بود که میتوان آن رافصلالخطابی در تبیین این نظریه به شماآورد. ازاین پیام تاکنون تلقیهای نادری نیز صورت گرفته است. یکیازعمدهترین این تلقیها وتوهمات, اعتقادبه ظهور یکباره نظریه مزبور دراین تاریخ است. نتیجه مستقیمچنین باوری این است که نظریه ولایت مطلقه امام خمینی (ره) دارای انسجام وثبات نبوده, بلکه نظریهایپرگسست و افتراق میباشد که بعد از انقلاب به دلیل شرایط خاصی در16 دی ماه 1366 به یکباره عرضهگردیده است. این نوشتار درپیارزیابی این قبیل توهمات است.
فرضیه اصلی این تحقیق, به صورت زیر بیان میشود:
(نظریه ولایت مطلقه فقیه, درسیره نظری و علمی امامخمینی(ره) دارای قدمت, ثبات و انسجام قطعیاست و ارائه و اعلام کامل آن, بخاطر رعایت مصالح اسلام و مردم, و باتوجه به مقتضیات زمانی و مکانی, بهشکل تدریجی صورت گرفته است.) از سویی, فرضیههای فرعی نیز قابل تصوراست که اثبات یانفی آنها به ارزیابی صحت وسقم فرضیه اصلیکمک شایانی خواهدنمود, این فرضیهها بدین قرارند:
1- نظریه ولایت مطلقه فقیه, ناشی ازاستنباط واجتهاد فقهی, مبتنی برلحاظ مؤکد نقش زمان ومکان امامخمینی است وجزیی ازاین مجموعه به حساب میآید. بااثبات قدمت چنین شیوه اجتهادی در سیره نظری وعملی ایشان, قدمت وثبات وانسجام نظریه ولایت مطلقه فقیه, ثابت میشود. فرضیههای فرعی بعدی به بررسی نقش و ویژگیهای (مردم), (روحانیت) و(اوضاع واحوال کشور) در ارائهتدریجی نظریه ولایت مطلقه فقیه, توسط امام (ره) میپردازد وازآن عوامل به عنوان عناصرعمده در زمانومکان ارئه این نظریه, بحث مینماید.
2- مردم باویژگیها و قابلیتهای خاص و مقطعی خویش, در ارائه و اعلام تدریجی نظریه ولایتمطلقه فقیه مؤثر بودهاند. محوری بودن نقش مردم درسیره نظری وعملی امام خمینی (ره) واهمیتبه پذیرش و خواستعمومی وبلوغ فکری وسیاسی مردم, عامل اساسی در ارائه تدریجی نظریه ولایت مطلقه فقیه بوده است.
3- روحانیت وحوزهها باویژگیها وقابلیتهای خاص و مقطعی, درارائه واعلام تدریجی نظریه ولایت مطلقهفقیه مؤثربودهاند. رخوت, استعمارزدگی, بیایمانی ودنیازدگی, نافهمی, تقدس معآبی و تحجراندیشی پارهایاز روحانی نمایان واشکال و مانع تراشی و تهمتهای پارهای از آنها نسبتبه نهضت وحرکت امام خمینی (ره)وبه طورکلی رکود و آفتزدگیهای مقطعی حوزهها, ازعوامل تاخیر وتدریج ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیهبوده است. همچنان که همیاری وهمکاری روحانیت اصیل و مبارز با این نهضت, تفصیل نظری وتحقق عملیاین نظریه راپیش انداخته است.
4- وضعیتبحرانی واضطراری کشور, خصوصا درسالهای اوایل انقلاب ایام دفاع مقدس و ضرورت حفظنظام اسلامی, و آرامش سیاسی کشور و پرهیزاز طرح مسائل مناقشهپذیر, از عوامل تاثیرگذار بر نحوه ارائهتدریجی نظریه ولایت مطلقه فقیه بوده است.
مفهوم (ولایت)
(ولایت) به معنای محبت و نصرت و یاری کردن, موضوع بحث ما نیست. محل بحث, ولایتبه معنایحکومت است. در این خصوص میتوان به تعریف بحرالعلوم ازاین واژه اشاره کرد:
(در اصطلاح, (ولایت) به معنی سرپرستی وسلطه داشتن برفرد یا افرادمعین میباشد و در حقیقتبیانگرنوعی حق دخالت واعمال نظر درامری برای شخص خاص است. مصطلح فقها آن است که (ولایت) به کسرو او – سلطه برغیر به حکم عقل یا شرع, در بدن یامال و یا هر دو میباشد. این سلطه میتواند اصالتا یا عرضاملحوظ گردد.) (1)
باچنین تبیینی ولایت, بیانگرقدرت تسلط و سرپرستی فرد براشخاص حقیقی یادیگر افراد است. چنینسلطهای دارای ابعاد ومراحل مختلفی است. شرط این سلطه درتمام ابعادش, حفظ مصلحت ومنافع حقیقی وافراد تحت ولایت میباشد. همچنین درتعبیر اسلامی, ازمقام ومنصب زعیم ورهبر سیاسی کشور اسلامی کهواجد صفات لازم است, با عنوان ولایت امر, یا ولی امریاد میکنند. در کتاب (ولایت فقیه) امام (ره), ولایتاینگونه معنا شده است:
(ولایتیعنی حکومت واداره کشور واجرای قوانین شرع مقدس.) (2)
مفهوم (اطلاق) ولایت فقیه
یکی از اساسیترین مباحث درباره ولایت فقیه, حدود اختیارات (ولی فقیه) میباشد. از دید امامراحل(ره), ولی فقیه دارای کلیه اختیارات حکومتی پیامبر(ص) میباشد و حکومت وی شعبهای ازولایتمطلقه رسول الله (ص) ویکی از احکام اولیه اسلام است که بر تمام احکام فرعی, حتی نماز, روزه وحج تقدمدارد وبه تعبیری دیگر(کلیه امور مربوط به حکومت و سیاست که برای پیامبر وائمه (علیهم السلام) مقرر شده,در مورد فقیه عادل نیز مقرر است وعقلا نمیتوان فرقی میان این دو قایل شد.) (3)
باید خاطرنشان ساخت که آیات متعددی درشان اطلاق ولایت پیامبر(ص) ولزوم تبعیت ازایشان واردشده است (4) که معتقدین به ولایت مطلقه به آنها استناد کردهاند. ممکن است عدهای توهم کنند که اختیارات ولی فقیه, صرفا همان موارد یازده گانهای است که دراصل110 قانون اساسی آورده شده است. به رغم این گروه, عبارت ولایت مطلقه فقیه در اصل 57, با اختیاراتمحدود اصل 110 تخصیص خورده ومنحصر به آنها میگردد, درحالی که این تصور نادرست است,زیرااختیارات یادشده از باب حصر نبوده و فقط هدف ذکر مصادیقی از وظایف ولی فقیه بوده است.
استاد عمید زنجانی درپاسخ این توهم مینویسد:
(مطلقه بودن ولایت فقیه دراصل 57 حاکم بر اصل 110, آنهایی که استناد میکنند به اصل 110,میگویند: یازده اختیار بیان شده پس معنایش این است که دوازدهمی را ندارد, اینها باید توجه کنند بهاین مطلب که برای اینکه دوازدهمی وسیزدهمی پیش نیاید کلمه (مطلقه) آورده شده است, پسدرتعارض بین اصل 57 و اصل 110, حاکم اصل 57 است. اصل 57 بیان کننده این است که نیازی برایاختیارات مازاد نیست; بنابراین براساس اصل 57, ولایت مطلق است و یازده بندی بوده اصل 110,انحصار رانمیسازند, چون هر حصری احتیاج به مفهوم مخالف دارد – به تعبیر حقوقی – اصل 57 مطلقاست; اکنون میتوان تصریح کرد که به استناد اصل 57, (ولایت مطلقه) حاکم براصول قانون اساسی استو یازدهبندی بودن اصل 110, حصر رانمیسازد.) (5)
توهمی دیگر, این است که ولایت مطلقه فقیه به معنای انحصار قدرت اجرایی و عدم تفویض آن است,درحالی که چنین نیست. امام (ره) درکتاب (البیع), تفویض قسمتی ازقدرت اجرایی توسط فقیه را مایهتوانمندی وی دراداره امورمی دانند و معتقدند تدبیر امور کشور میبایستی درهرحکومتباتشریک مساعیکثیری از افراد متخصص و ارباب بصیرت انجام گیرد همانگونه که در زمان حضرت علی(ع) نیز تمام کارهابدستخودایشان انجام نمیگرفت. (6)
ازسویی نیاید تصورکرد که ولایت مطلقه به معنای ولایت رها و بیقید و شرط و بدون ضابطه فقیه است کهبخواهد بدون درنظر گرفتن معیارهای اسلامی ومصالح عمومی کاری راانجام دهد, دراین حکومت, شخصحقیقی ولی فقیه نیست که حکومت میکند بلکه شخصیت فقیه ومقام فقاهت, ولایت وحکومت دارد. بهعبارت دیگر شخصیتحقوقی او که همان فقاهت, عدالت وکفایت است, حکومت مینماید. این نوع ولایتدرحقیقت مظهر اجرایی ولایت الهی استبه همین خاطر, اعتبار آن مربوط به شخص خاصی نیستبلکه بهشخصیت ویژه اومرتبط است. باوجود همسانی اختیارات حکومتی ولی فقیه بااختیارات حکومت پیامبر(ص) وائمه (س), میتوانترسیم حدودی برای اعمال ولایت مطلقه فقیه پرداخت. باید گفت که اساسا(اطلاق) ولایت مطلقه فقیهدربرابر ولایت نسبی مطرح میشود: یعنی نباید اختیارات ولی فقیه را محدود و مقید به امور خاصی دانست,
مانند آنکه گفته شود فقیه صرفا درقضاوت و تعیین قاضی حق دخالت دارد, اما در تعیین فرمانده جنگ حقدخالت ندارد. لذا هیچ محدودیتی جز محدوده مصالح مردم و قوانین الهی و موازین و ضوابط اسلامی در زمینهاختیارات فقیه عادل وجود ندارد و مفهوم اطلاق آن, به معنای نسبی نبودن ولایتبرای فقیه درچارچوبمقررات اسلامی است. برخی برای اطلاق رهبری ولی فقیه, موارد کنترل کنندهای رابرشمردهاند که ازجملهآنها, کنترل صفاتی, کنترل قانونی, کنترل مالی, کنترل به وسیله مشورت رهبر است. ازاین دیدگاه رهبرحکومت اسلامی ناگزیراز مشورت با متخصصین و کارشناسان مسائل مختلف جهت اخذ تصمیم مقتضیاست. (7) بنابراین (ولایت مطلقه به معنای سرپرستی ودخالت درتمامی امور کشور است که معمولا با مشورتعدهای صاحبنظر انجام میگیرد) (8)
محدودیتهای ولایت مطلقه ازدیدگاه امام راحل (ره)
الف – اعتباری بودن (ولایت فقیه)
از دیدگاه امام (ره) همسان بودن اختیارات حکومتی فقها با اختیارات حکومتی پیامبر وائمه عظیم الشانبه معنای همپایی مقام معنوی آنها نیست. (جعل خلافتبرای فقها در رتبه جعل آن برای ائمه نیستوبرخلاف آنچه بعضی گمان بردهاند, این دو نوع خلافت درعرض یکدیگر قرارندارد). (9)
امام خمینی (ره) با تقسیم خلافتبه 1- خلافت اعتباری وقراردادی و 2- خلافت تکوینی الهی به تشریحدقیق به این مطلب میپردازند و ضمن معتبرشمردن اختیارات پیامبر(ص)وائمه (س) برای فقهای عادل وهمسنگ دانستن آنها, فقط اجازه جهاد ابتدایی را خارج از حیطه وظایف ولی فقیه میدانند. (10) ازاین دیدگاهپیامبر وائمه معصومین (ع) دارای دو شکل خلافت پیش گفته هستند وخلافت تکوینی الهی تنها مختص آنهااست و فقها درخلافت اعتباری و قراردادی با ایشان مشابه بوده و میراث دارشان میباشند. (11)
ب – ولایت مطلقه فقیه, مقید به چارچوب قوانین الهی است
حکومت اسلامی, حکومت قانون است و همه مجریان و دست اندرکاران آن مطیع قانون هستند, حتی(ولایت مطلقه فقیه) نیزبا اختیارات گستردهاش تابع قانون ومقرات اسلامی است, قانون که باکوچکترین رفتارمستبدانهای در هر شکل وصورت وعنوانی, شدیدا مخالف است. امام راحل درآبان 58, بلافاصله پس ازتصویب قانون اساسی و اصل ولایت فقیه, ضمن تصریح به این مطلب, همه اعم ازپیامبر, فقیه وغیرفقیه راتحتحاکمیت قانون میدانند. (12)
ازدیدگاه ایشان اسلام بنیانگذار حکومتی است که در آن نه شیوه استبداد حاکم است که آرا وتمایلاتیکتن, بر سراسر جامعه تحمیل شود, و نه شیوه مشروطه و جمهوریکه متکی بر قوانینی باشد که گروهی از افراد جامعه برای تمامی آنوضع میکنند, بلکه حکومت اسلامی نظامی است ملهم ومنبعث ازوحی الهی که در تمام زمینهها از قانون الهی مدد میگیرد, و هیچ یکاز زمامداران و سرپرستان امور جامعه حق استبداد رای ندارند, تمامبرنامههایی که در زمینه زمامداری جامعه و شؤون و لوازم آن, جهترفع نیازهای مردم به اجرا درمی آید, باید براساس قوانین الهی باشد.این اصل کلی حتی درمورد اطاعت از زمامداران و متصدیان امرحکومت نیزجاری و ساری است. (13)
ج – ولایت مطلقه فقیه, مقید به چارچوب مصلحت عمومی است
اطلاق ولایت ولی فقیه مشروط به آن است که در جهت منافع حقیقیافراد تحت ولایت و مصالح مردم باشد. بدین ترتیب رعایت مصالح عامهوتاکید برمنافع جمعی به جای منافع فردی از لوازم اعمال ولایت مطلقه فقیهمیباشد. در کتاب (ولایت فقیه), مصالح فرد در مصالح عامه, فانی میگردد:
(کسی که برمسلمین وجامعه بشری حکومت دارد, همیشه بایدجهات عمومی و منافع عامه را در نظر بگیرد, و ازجهات خصوصیوعواطف شخصی چشم بپوشد, لهذا اسلام بسیاری از افراد را درمقابل مصالح جامعه فانی کرده است, بسیاری ازاشخاص را در مقابلمصالح بشراز بین برده است.) (14)
امام (ره) در کتاب (البیع), نیز میفرمایند:
(حاکم اسلامی میتواند در موضوعات, بنابرمصالح کلی مسلمانان یا طبق مصالح افراد حوزه حکومتخود,عمل کند. این اختیار هرگز استبداد به رای نیست, بلکه مصلحت اسلام و مسلمین منظور شده است; پساندیشه حاکم جامعه اسلامی نیز, همچون عمل او, تابع مصالح مسلمین است.) (15)
بعد ازپیروزی انقلاب نیز چنین نظری دربیانات متعدد امام (ره) بخوبی قابل مشاهده است. (16) بدینترتیب مشخص میشود که (ولایت مطلقه به معنای تصرف درهمه امور کشور لدی المصلحه میباشد) (17) البته باید اذعان داشت که برحسب نظرایشان, ولایت فقیهی که بر خلاف مصلحت جامعه عمل میکند, ساقطاست. (18) پس رعایت مصالح عمومی, شرط عمده در تجویز ولایت مطلقه است.
د – (ولایت فقیه به معنای نظارت وکنترل فعال است نه حکومت مطلقه شخص حاکم:
از دید امام (ره), حکومت ولی فقیه به معنای (نظارت واشراف برامور) است وفقیه نظارت فعال و توام بااختیارات میکند یعنی بر اجرای قوانین اسلامی کنترل دارد واساسا درنظام اسلامی, حکومتبه معنای استیلاو (تغلب) حاکم برمحکومین وجود ندارد. ولی فقیه, نه جز دولت است ونه خارج از آن, بلکه به شکلی فعالهدایتگر جامعه و مجریان کشور درمسیر صحیح اسلامی است و دولت ونظام سیاسی, به واسطه این نوعدخالت وکنترل فقیه, مشروعیت مییابد. امام میفرمود:
(ما باید به مردم ارزش بدهیم و خودمان کنار بایستیم وروی خیر و شر کارها نظارت کنیم.) (19)
ویژگی کلامی – فقهی (نظریه ولایت مطلقه فقیه)
در فقه سیاسی تشیع, ولایت فقیه, قدمت دیرینه دارد. مرحوم نراقی مینویسد:
(ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان اجماعی است و هیچ فقیهی در ولایت فقیه, اشکال نکرده است). (20)
آیت الله یوسف صانعی, تصریح میکند که بجز یکی دو نفر, هیچ کس نگفته که فقیه به هیچ وجه ولایتندارد. (21) البته در زمینه محدوده اختیارات فقیه جامع الشرایط, نظرات متفاوتی بین فقها مطرح گشته است.امام (ره) نیز به رواج بحث ولایت فقیه دربین فقهاو اختلاف آرا آنها درحدود اختیارات ولی فقیه, اذعاننمودهاند و در کشف الاسرار براین اعتقادند که ولایت مجتهد, هم دراصل داشتن ولایت ونداشتن وهم درحدود ولایت ودامنه حکومت, از روز اول میان خود مجتهدین مورد بحثبوده است. (22)
درباب اختیارات ولی فقیه وحاکم اسلامی, فقهای معظم اصولا دو مبنا رابرگزیدهاند, عدهای از آنهامعتقدند. که ولایت فقیه تنها درمواردی که دلیل شرعی مشخصی وجود دارد, ثابت است. ازنظر این دسته ازفقها, برخی ازموارد مذکور با توجه به دلایل قطعی شرعی از این قبیل است:
1 – حفظ وسرپرستی اموال یتیمان و سفیهان و دیوانگان.
2 – حفظ اموال غایبان و کسانی که به دلیل عدم حضور, امکان سرپرستی اموال خود راندارند.
3 – برخی از امور مربوط به زناشویی, مثل تزویجسفیهان و;
4 – حفظ وسرپرستی اموال امام (ع), مثل نیمی ازخمس, اموال مجهول المالک وارثیه بدون وارث .
فقها بزرگی نیز مانند امام (ره) اعتقاد دارند که براساس دلایل عام ولایت فقیه, در تمام اموری کهپیامبر(ص) و امام معصوم (ع) ولایت واختیارات داشتهاند, فقیه دارای ولایت و اختیارات و مسئولیت است.مگر آنکه ادله شرعی وجود داشته که امری ازاین اختیارات رااستثنا و خارج نماید:
درهر حال باید به این واقعیت اعتراف کرد که درفقه شیعی تاکنون کسی بحثحکومت اسلامی و نظریهولایت مطلقه فقیه را مبسوط از امام (ره) طرح نکرده است و مباحث ایشان در این زمینه مستوفی بوده وازگستردگی, جامعیت وتفریعات وعمق کاملی بهرهمنداست. یکی از دلایل این ادعا آن است که ( اگرمرحومنراقیها مساله ولایت فقیه راطرح مینمودند, در همان محورفقه مطرح میکردند و یکی از مسائل فقهیرابه عنوان ولایت فقیه به شمارمی آوردند) (23) ضمن آنکه (باید اعتراف کرد علامه نراقی بحث ولایت فقیهرا با یاس ازتشکیل حکومت اسلامی ودر دوران اختناق حکومتهای طاغوتی به رشته تحریردر آوردهاست) (24) درحالی که امام (ره) (بحث ولایت فقیه مظلوم راازقلمرو فقه بیرون کشید وبه جایگاه اصلیش کهمساله کلامی است نشانده, آنگاه بابراهین عقلی وکلامی این مساله راشکوفاکرد), (25) به تعبیر بهتر(امامامت اولا, مساله ولایت فقیه رابه دنبال امامت قرار داد. ثانیا, امامت و ولایت رادر جای خود نشاند. ثالثا,این درختبرومند امامت وولایت را شکوفاکرد, رابعا, آنرابرسراسر ابواب فقه سایه افکن کرد) (26) و بدینترتیب با ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیه و عملی کردن آن (مجددالمذهب درقرنپانزدهم) گردید. (27)
توهم گسست در (نظریه ولایت مطلقه فقیه)
درباره اعتقاد به گسست درنظریه ولایت مطلقه فقیه, عواملی وجود دارند که درحقیقت میتوان آن رازمینهساز این توهم به حساب آورد. به عنوان نمونه, تحول وتعبیر جایگاه نظریه ولایت مطلقه فقیه, درقانوناساسی وطرح تدریجی وتکامل این نظریه درقانون از علل ایجاد این شبهه است. در تبیین این مطلب بایدگفت که درگذشته درمورد قوای حاکم درج 101 دراصل 16 پیش نویس قانون اساسی مصوب 1358 اسمی ازولایت فقیه نیست و ارتباط سه قوه را رئیس جمهور برقرار میکند اما در اصل 15 پیشنهادی گروه بررسیاصول درهمین سال, قوه رهبری به عنوان قوای پنجم و برقرارکننده ارتباط بین سایرقوا ذکر میشود. سپسدراصل 57 قانون اساسی مصوب سال 1358 کلمه (ولایت امر) جایگزین قوه رهبری گشته است.
ازسوی دیگرشاهد آنیم که دراصل 57 قانون اساسی بعد از بازنگری سال 1368, (ولایت مطلقه امر)
بجای کلمه ولایتامرجایگزین شد. همچنین برای برخی, وجود اختیارات یازدهگانه ولی فقیه درکنار عبارت (ولایت مطلقه فقیه) اصل 57, بهاین توهم کمک میکند. از دیداین دسته, وجود اختیارات محدود اصل 110 درتقابل بااختیارات مطلق ولیفقیه دراصل 57 قانون اساسی 1368 است و تازگی اصل مزبور, این تصور را ایجاد میکند که شاید نظریهولایت مطلقه امام (ره) نظریابی مستدام نبوده است. ازسویی نفس پیچیدگی نظریه ولایت مطلقه فقیه, درپیشینه فقه سیاسی علمای شیعی وعدم اجماع فقهادرباره میزان تک تک اختیارات ولی فقیه وعدم بحث کافی و صریح آنها دراین زمینه, وعدم اطلاع عمومیازآن, ازعواملی است که باور برخی رانسبتبه تداوم این نظریه در سیره امام (ره) تضعیف یامحو میکند. موجد دیگر این شبهه, برداشتهای متفاوت ازاسلام و بدبینی نسبتبه اختیارات مطلقه فقیه است, از ایندیدگاه, چنین حکومتی با توجه به الگوهای غربی, استبدادی و ضد دموکراسی است.
القای چنین تصوری درصحنه عمومی باعثشده است که بعضی باتوجه به رهبری الهی و مردمی امام راحل, جهت پیراستن چنینخدشه هاچندان به نظریه ولایت مطلقه فقیه ایشان وتداوم آن اصرارواستناد نورزند. بسیاری ازتاریخ نویسان انقلاب اسلامی به درستی به نقطه آغازین نظریه ولایت مطلقه فقیه اشارهنکردهاند, زیرا اولا به جای مبدایابی نظریه ولایت مطلقه فقیه, تنهابه زمان پیدایش نظریه (ولایت فقیه) توجهنمودهاند ویا بدون روشنگری لازم, این دو واژه را به شکل مترادف وهمسان به کاربرددهاند, ثانیا آغاز حکومتاسلامی و ولایت فقیه را به سال 1348 ه. ش – یعنی تاریخ ارائه رساله ولایت فقیه درنجف – نسبت دادهاند.البته منظور بعضی از ارائه چنین مبدایی آن بوده است که ازاین تاریخ, طرح جدی وپیگیری وتفصیلیحکومت اسلامی وتلاش درجهت تحقق ولایت عینی فقیه آغازگشته است,
اما به هرحال چنین افرادی حتیاگر در مواردی به قدمت نظریه امام (ره) ودراین باره وقبل ازاین مقطع 1348 – عقیده داشته باشند, به شکلصریح ومقتضی آن را مورد تاکید همه جانبه وتوضیحات فراگیرقرار ندادهاند. همچنین بعضی, درآثارخویش, بدون دقت وتوضیح لازم, ازاشاره مجدد ومفصل امام (ره) به ولایتمطلقه در16 دیماه 1367, به گونهای صحبت کردهاند که ازآن, ارائه آغازین این نظریه القا میگردد, ایندرحالی است که امام خمینی (ره) یک ربع قرن پیش ازرساله (ولایت فقیه), به طورصریح درسال 1323ه. شدرکتاب کشف الاسراربه اختیارات وسیع ولایت مطلقه فقیه اشاره کردهاند وبعد ازآن نیزاین نظریه رادرآثاروبیاناتشان تکرارنموده, بر شرح وتفصیل آن افزودهاند. بنابراین, خلط تکامل تدریجی نظریه مزبوربا انقطاعوگسست آن, اشتباه فاحشی است که باید از آن پرهیز کرد.
مآلا باید گفت که توهم گسست نظریه ولایت مطلقه فقیه مورد اعتقاد پارهای ازگروههاو افراد نیز میباشد.به عنوان نمونه پس از اشارات مجددو صریح امام خمینی (ره) به ولایت مطلقه فقیه – درشانزده دیماه 1366-گروه نهضت آزادی به موضعگیری دراین باره پرداخت و مجموعه نظرات خود را در کتابی تحت عنوان (تفصیلو تحلیل ولایت مطلقه فقیه گردآوری نمود. (28) این گروه ضمن حمله شدید به ولایت مطلقه به نوظهوری ایننظریه تصریح کرده و مبدا بروز آن را 16 دیماه 1366 میداند که توسط امام (ره) در منشور صادره دراینتاریخ به صورت مکتبی جدید و فقهی و پویا عرضه شده و فقه سنتی را کنار زده است.
(29) افراداین گروهباانتساب امام(ره) به صنف بازار, درتعلیل پردازش نظریه ولایت مطلقه فقیه, آن رانظریهای مقطعی وبدیعوپیرو منافع صنف مزبور به شمارمی آورد. از دید این دسته افراد, ظهور نظریه مزبورناشی از اختلافات درونیهیئتحاکمه بوده وبه خاطر شکستن بن بستهای اجتماعی و اعتقادی طرح گردیدهاست. (30) به همینخاطرمی توان گفت که, نهضت آزادی معتقد به گسست وعدم ثبات درنظریه ولایت مطلقه فقیه است. فرددیگری درهمین راستا, نظریه ولایت مطلقه فقیه رامخلوق قانون اساسی جمهوری اسلامی و ناشی از ادغامونظام حقوقی فقه شیعه وحقوق عمومی سیاسی دول جدید دانسته است. (31)
درعین حال بعضی قصد داشتهاند ولایت فقیه را از ابتدا مورد نظر مجلس خبرگان اول به شمارآورند,ازدید این دسته, تایید اصل ولایت فقیه به خاطر آن بوده که اکثریت این مجلس به روحانیون اختصاص داشتهاست وآنها به خاطرتعلقات و منافع صنفی و طبقاتی خویش, تصویب آن راتحمیل نمودهاند. میتوان گفت کهتا حد زیادی نظرات (نیکی کدی) – نویسنده زن آمریکایی – به چنین باوری نزدیک است. (32) برخی نیزبرداشتی مغایر از چنین آرایی ارائه دادهاند و نهاد ولایت فقیه راحاصل تحول نگرش سنتی نسبتبه اسلاممیداند. از این منظر, نهادهای سنتی مانند امامت, تقلید و ولایت فقیه به وسیله زمان وتجربه تاریخی صیقلیافته و در قالب نهادهای جدیدی احیا و در اشکال حقوقی مدرنی نمود یافتهاند. (33)
(ولایت مطلقه فقیه) در آثار امام(ره)
الف – (کشف الاسرار)
کشف الاسرار اولین اثر مکتوبی است که امام راحل طی آن به ولایت مطلقه فقیه اشاره نمودهاند. این کتابدرسال 1323 ه. ش نگاشته شده وباوجودآنکه مقصود اصلی نگارش آن, رد شبهات رساله (اسرارهزارساله) وشبهات وهابیتبوده است, امادراین کتاب به شکل مقتضی به ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیه نیز پرداخته شدهاست. باید اذعان داشت که بسیاری به این نوشتار توجه کافی مبذول نداشتهاند. امام دراین کتاب به غیرقابلقبول بودن کلیه حکومتهای غیر اسلامی وازجمله حکومت مستبدانه رضاخان, ونفی مشروعیت همه آنهااشاره مینمایند, آنگاه به ترسیم حکومت آرمانی اسلامی و مصداق آن در عصر حاضر یعنی (حکومت مطلقهالهی اولی الامر) میپردازند وبرای آن حق تصرف گسترده و اختیارات مبسوط قائلند:
(; تنهاحکومتی که خرد حق میداند وبا آغوش گشاده وچهره باز آن را میپذیرد (حکومتی است) که همهکارش حق وهمه عالم وتمام ذرات وجود حق خود اوست. به استحقاق او در هر چه تصرف کند, درمالخود تصرف کرده و از هرکس هرچه بگیرد, مال خود را گرفته وهیچکس انکاراین سخن را نتواند کرد, مگرآنکه به اختلال دماغ دچارباشد, اینجاست که حال حکومتها همه معلوم میشود و رسمیتحکومت اسلامی اعلام میگردد.) (34) امام (ره) درنفی (اولی الامری) حکومت رضاخان, به معنای صحیححاکم اولی الامری میپردازد, که حکومتش همسان حکومت الهیپیامبراست واین تصریح به اطلاق ولایت فقیه است:
(اولیالامر باید کسی باشد که در تمام احکام از اول امارتش تا آخرکارهایش یک کلمه برخلاف دستورات خدا و پیغمبر نگوید و عملنکند و حکومت او همان حکومت الهی که پیغمبر داشت, باشد, چنانچه از مقارن نمودن اطلاعت این سهبه هم معلوم میشود که از یک سرچشمه آب میخورند.) (35)
ب – (الرسائل)
شاید بتوان گفت که بخش (الاجتهاد و التقلید) کتاب الرسائل, یکی از ناشناختهترین آثار امام(ره) درزمینهمعرفی افکارسیاسی ایشان باشد واگرعنایتی هم بدان مبذول شده, بیشتربه خاطر اهمیت فقهی واصولی آنبوده است. اهمیت اساسی این نوشتار, آن است که علاوه بر طرح بعضی آرای فقه سیاسی امام(ره) به شکل بارزو بسیار صریحی حاوی نظریه ولایت مطلقه فقیه وطرح آن درتاریخ 1370 ه. ق – 1329 ه. ش – میباشد. در این نوشتار, در بحث از حدیث (العلما ورثه الانبیا ), امام (ره) درجواب تفسیرهایی که ارث بردن علمااز انبیا را منحصر به علم یاحدیث میدانند, میفرمایند:
(مقتضای حدیث علما وارث انبیا هستند این است که برای علما وراثت در هر چیزی, هم شان پیامبرانباشد و از شؤون انبیا حکومت وقضاوت است. پس باید حکومتبرای فقها به شکلی مطلق جعل واعتبارگردد تا این اطلاق واخبار صحیح واقع شود) (36)
نظریه ولایت مطلقه فقیه درسیره امام (ره)
اشاره :
مقاله نشان میدهد (ولایت مطلقه فقیه) به آن مفهوم که امام(رض) مد نظر داشتند, از همانابتدا و نخستین مکتوبات ایشان, مورد توجه و اعتقاد امام بوده و چرخش و تجدید نظری دردیدگاه ایشان واقع نشده است. مقاله, پاسخی مستدل به کسانی است که برای نظریه ولایت فقیهو حکومت اسلامی امام, چند مرحله تجدید نظر قائل شده و ولایت مطلقه فقیه را ایدهایخلقالساعه و شخصی خواندهاند و حتی مفهوم ولایت مطلقه را مورد تحریف قرار دادهاند.
مقدمه
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در22 بهمن 1357, یکی ازکهنترین نظامهای سلطنتی راازمیان برد و برویرانههای سلطنت و (اندیشه سیاسی شاهی), جمهوری اسلامی رابرپایه (نظریه ولایت مطلقه فقیه) امامخمینی(ره) بنانهاد. نظریه ولایت فقیه, درفقه شیعی از قدمتی هزارساله برخوردار است و اگرچه درباره همه جزئیات اختیاراتولیفقیه, اجماع نظر نبوده اما همواره از آن سخن راندهاند. امام(ره) ازکسانی است که به تفصیل دراین بارهنظریهپردازی کردهاند. ویژگی نظریه ولایت مطلقه فقیه امام خمینی(ره), اعتقاد ایشان به اطلاق و گستردگیاختیارات ولی فقیه و همطرازی آن بااختیارات حکومتی پیامبر(ص) و ائمه(ع) میباشد و این نوع نگرش درتمام آثار شفاهی و مکتوب ایشان آمده است. کتاب کشفالاسرار (1322ه) را میتوان به عنوان مبدا و یکی ازشواهد خوب این نظریه به حساب آورد.
پس ازپیروزی انقلاب, نظام جمهوری اسلامی باوجود مشکلات فراوان داخلی و خارجی, هر روز ثبات واستحکام بیشتری یافت, افزایش این ثبات و بروز مسائل متعدد, شرایط و مقتضیات زمانی ومکانی, این امکانرا به وجود آورد که رهبرانقلاب درطول ده سال رهبری نظام, به شکل روزافزونی زوایای مختلف نظریه ولایتمطلقه فقیه راآشکار سازند. اوج این آشکاری, پیام ایشان در16 دی ماه 1366 بود که میتوان آن رافصلالخطابی در تبیین این نظریه به شماآورد. ازاین پیام تاکنون تلقیهای نادری نیز صورت گرفته است. یکیازعمدهترین این تلقیها وتوهمات, اعتقادبه ظهور یکباره نظریه مزبور دراین تاریخ است. نتیجه مستقیمچنین باوری این است که نظریه ولایت مطلقه امام خمینی (ره) دارای انسجام وثبات نبوده, بلکه نظریهایپرگسست و افتراق میباشد که بعد از انقلاب به دلیل شرایط خاصی در16 دی ماه 1366 به یکباره عرضهگردیده است. این نوشتار درپیارزیابی این قبیل توهمات است.
فرضیه اصلی این تحقیق, به صورت زیر بیان میشود:
(نظریه ولایت مطلقه فقیه, درسیره نظری و علمی امامخمینی(ره) دارای قدمت, ثبات و انسجام قطعیاست و ارائه و اعلام کامل آن, بخاطر رعایت مصالح اسلام و مردم, و باتوجه به مقتضیات زمانی و مکانی, بهشکل تدریجی صورت گرفته است.) از سویی, فرضیههای فرعی نیز قابل تصوراست که اثبات یانفی آنها به ارزیابی صحت وسقم فرضیه اصلیکمک شایانی خواهدنمود, این فرضیهها بدین قرارند:
1- نظریه ولایت مطلقه فقیه, ناشی ازاستنباط واجتهاد فقهی, مبتنی برلحاظ مؤکد نقش زمان ومکان امامخمینی است وجزیی ازاین مجموعه به حساب میآید. بااثبات قدمت چنین شیوه اجتهادی در سیره نظری وعملی ایشان, قدمت وثبات وانسجام نظریه ولایت مطلقه فقیه, ثابت میشود. فرضیههای فرعی بعدی به بررسی نقش و ویژگیهای (مردم), (روحانیت) و(اوضاع واحوال کشور) در ارائهتدریجی نظریه ولایت مطلقه فقیه, توسط امام (ره) میپردازد وازآن عوامل به عنوان عناصرعمده در زمانومکان ارئه این نظریه, بحث مینماید.
2- مردم باویژگیها و قابلیتهای خاص و مقطعی خویش, در ارائه و اعلام تدریجی نظریه ولایتمطلقه فقیه مؤثر بودهاند. محوری بودن نقش مردم درسیره نظری وعملی امام خمینی (ره) واهمیتبه پذیرش و خواستعمومی وبلوغ فکری وسیاسی مردم, عامل اساسی در ارائه تدریجی نظریه ولایت مطلقه فقیه بوده است.
3- روحانیت وحوزهها باویژگیها وقابلیتهای خاص و مقطعی, درارائه واعلام تدریجی نظریه ولایت مطلقهفقیه مؤثربودهاند. رخوت, استعمارزدگی, بیایمانی ودنیازدگی, نافهمی, تقدس معآبی و تحجراندیشی پارهایاز روحانی نمایان واشکال و مانع تراشی و تهمتهای پارهای از آنها نسبتبه نهضت وحرکت امام خمینی (ره)وبه طورکلی رکود و آفتزدگیهای مقطعی حوزهها, ازعوامل تاخیر وتدریج ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیهبوده است. همچنان که همیاری وهمکاری روحانیت اصیل و مبارز با این نهضت, تفصیل نظری وتحقق عملیاین نظریه راپیش انداخته است.
4- وضعیتبحرانی واضطراری کشور, خصوصا درسالهای اوایل انقلاب ایام دفاع مقدس و ضرورت حفظنظام اسلامی, و آرامش سیاسی کشور و پرهیزاز طرح مسائل مناقشهپذیر, از عوامل تاثیرگذار بر نحوه ارائهتدریجی نظریه ولایت مطلقه فقیه بوده است.
مفهوم (ولایت)
(ولایت) به معنای محبت و نصرت و یاری کردن, موضوع بحث ما نیست. محل بحث, ولایتبه معنایحکومت است. در این خصوص میتوان به تعریف بحرالعلوم ازاین واژه اشاره کرد:
(در اصطلاح, (ولایت) به معنی سرپرستی وسلطه داشتن برفرد یا افرادمعین میباشد و در حقیقتبیانگرنوعی حق دخالت واعمال نظر درامری برای شخص خاص است. مصطلح فقها آن است که (ولایت) به کسرو او – سلطه برغیر به حکم عقل یا شرع, در بدن یامال و یا هر دو میباشد. این سلطه میتواند اصالتا یا عرضاملحوظ گردد.) (1)
باچنین تبیینی ولایت, بیانگرقدرت تسلط و سرپرستی فرد براشخاص حقیقی یادیگر افراد است. چنینسلطهای دارای ابعاد ومراحل مختلفی است. شرط این سلطه درتمام ابعادش, حفظ مصلحت ومنافع حقیقی وافراد تحت ولایت میباشد. همچنین درتعبیر اسلامی, ازمقام ومنصب زعیم ورهبر سیاسی کشور اسلامی کهواجد صفات لازم است, با عنوان ولایت امر, یا ولی امریاد میکنند. در کتاب (ولایت فقیه) امام (ره), ولایتاینگونه معنا شده است:
(ولایتیعنی حکومت واداره کشور واجرای قوانین شرع مقدس.) (2)
مفهوم (اطلاق) ولایت فقیه
یکی از اساسیترین مباحث درباره ولایت فقیه, حدود اختیارات (ولی فقیه) میباشد. از دید امامراحل(ره), ولی فقیه دارای کلیه اختیارات حکومتی پیامبر(ص) میباشد و حکومت وی شعبهای ازولایتمطلقه رسول الله (ص) ویکی از احکام اولیه اسلام است که بر تمام احکام فرعی, حتی نماز, روزه وحج تقدمدارد وبه تعبیری دیگر(کلیه امور مربوط به حکومت و سیاست که برای پیامبر وائمه (علیهم السلام) مقرر شده,در مورد فقیه عادل نیز مقرر است وعقلا نمیتوان فرقی میان این دو قایل شد.) (3)
باید خاطرنشان ساخت که آیات متعددی درشان اطلاق ولایت پیامبر(ص) ولزوم تبعیت ازایشان واردشده است (4) که معتقدین به ولایت مطلقه به آنها استناد کردهاند. ممکن است عدهای توهم کنند که اختیارات ولی فقیه, صرفا همان موارد یازده گانهای است که دراصل110 قانون اساسی آورده شده است. به رغم این گروه, عبارت ولایت مطلقه فقیه در اصل 57, با اختیاراتمحدود اصل 110 تخصیص خورده ومنحصر به آنها میگردد, درحالی که این تصور نادرست است,زیرااختیارات یادشده از باب حصر نبوده و فقط هدف ذکر مصادیقی از وظایف ولی فقیه بوده است.
استاد عمید زنجانی درپاسخ این توهم مینویسد:
(مطلقه بودن ولایت فقیه دراصل 57 حاکم بر اصل 110, آنهایی که استناد میکنند به اصل 110,میگویند: یازده اختیار بیان شده پس معنایش این است که دوازدهمی را ندارد, اینها باید توجه کنند بهاین مطلب که برای اینکه دوازدهمی وسیزدهمی پیش نیاید کلمه (مطلقه) آورده شده است, پسدرتعارض بین اصل 57 و اصل 110, حاکم اصل 57 است. اصل 57 بیان کننده این است که نیازی برایاختیارات مازاد نیست; بنابراین براساس اصل 57, ولایت مطلق است و یازده بندی بوده اصل 110,انحصار رانمیسازند, چون هر حصری احتیاج به مفهوم مخالف دارد – به تعبیر حقوقی – اصل 57 مطلقاست; اکنون میتوان تصریح کرد که به استناد اصل 57, (ولایت مطلقه) حاکم براصول قانون اساسی استو یازدهبندی بودن اصل 110, حصر رانمیسازد.) (5)
توهمی دیگر, این است که ولایت مطلقه فقیه به معنای انحصار قدرت اجرایی و عدم تفویض آن است,درحالی که چنین نیست. امام (ره) درکتاب (البیع), تفویض قسمتی ازقدرت اجرایی توسط فقیه را مایهتوانمندی وی دراداره امورمی دانند و معتقدند تدبیر امور کشور میبایستی درهرحکومتباتشریک مساعیکثیری از افراد متخصص و ارباب بصیرت انجام گیرد همانگونه که در زمان حضرت علی(ع) نیز تمام کارهابدستخودایشان انجام نمیگرفت. (6)
ازسویی نیاید تصورکرد که ولایت مطلقه به معنای ولایت رها و بیقید و شرط و بدون ضابطه فقیه است کهبخواهد بدون درنظر گرفتن معیارهای اسلامی ومصالح عمومی کاری راانجام دهد, دراین حکومت, شخصحقیقی ولی فقیه نیست که حکومت میکند بلکه شخصیت فقیه ومقام فقاهت, ولایت وحکومت دارد. بهعبارت دیگر شخصیتحقوقی او که همان فقاهت, عدالت وکفایت است, حکومت مینماید. این نوع ولایتدرحقیقت مظهر اجرایی ولایت الهی استبه همین خاطر, اعتبار آن مربوط به شخص خاصی نیستبلکه بهشخصیت ویژه اومرتبط است. باوجود همسانی اختیارات حکومتی ولی فقیه بااختیارات حکومت پیامبر(ص) وائمه (س), میتوانترسیم حدودی برای اعمال ولایت مطلقه فقیه پرداخت. باید گفت که اساسا(اطلاق)
ولایت مطلقه فقیهدربرابر ولایت نسبی مطرح میشود: یعنی نباید اختیارات ولی فقیه را محدود و مقید به امور خاصی دانست,مانند آنکه گفته شود فقیه صرفا درقضاوت و تعیین قاضی حق دخالت دارد, اما در تعیین فرمانده جنگ حقدخالت ندارد. لذا هیچ محدودیتی جز محدوده مصالح مردم و قوانین الهی و موازین و ضوابط اسلامی در زمینهاختیارات فقیه عادل وجود ندارد و مفهوم اطلاق آن, به معنای نسبی نبودن ولایتبرای فقیه درچارچوبمقررات اسلامی است. برخی برای اطلاق رهبری ولی فقیه, موارد کنترل کنندهای رابرشمردهاند که ازجملهآنها, کنترل صفاتی, کنترل قانونی, کنترل مالی, کنترل به وسیله مشورت رهبر است. ازاین دیدگاه رهبرحکومت اسلامی ناگزیراز مشورت با متخصصین و کارشناسان مسائل مختلف جهت اخذ تصمیم مقتضیاست. (7) بنابراین (ولایت مطلقه به معنای سرپرستی ودخالت درتمامی امور کشور است که معمولا با مشورتعدهای صاحبنظر انجام میگیرد) (8)
محدودیتهای ولایت مطلقه ازدیدگاه امام راحل (ره)
الف – اعتباری بودن (ولایت فقیه)
از دیدگاه امام (ره) همسان بودن اختیارات حکومتی فقها با اختیارات حکومتی پیامبر وائمه عظیم الشانبه معنای همپایی مقام معنوی آنها نیست. (جعل خلافتبرای فقها در رتبه جعل آن برای ائمه نیستوبرخلاف آنچه بعضی گمان بردهاند, این دو نوع خلافت درعرض یکدیگر قرارندارد). (9)
امام خمینی (ره) با تقسیم خلافتبه 1- خلافت اعتباری وقراردادی و 2- خلافت تکوینی الهی به تشریحدقیق به این مطلب میپردازند و ضمن معتبرشمردن اختیارات پیامبر(ص)وائمه (س) برای فقهای عادل وهمسنگ دانستن آنها, فقط اجازه جهاد ابتدایی را خارج از حیطه وظایف ولی فقیه میدانند. (10) ازاین دیدگاهپیامبر وائمه معصومین (ع) دارای دو شکل خلافت پیش گفته هستند وخلافت تکوینی الهی تنها مختص آنهااست و فقها درخلافت اعتباری و قراردادی با ایشان مشابه بوده و میراث دارشان میباشند. (11)
ب – ولایت مطلقه فقیه, مقید به چارچوب قوانین الهی است
حکومت اسلامی, حکومت قانون است و همه مجریان و دست اندرکاران آن مطیع قانون هستند, حتی(ولایت مطلقه فقیه) نیزبا اختیارات گستردهاش تابع قانون ومقرات اسلامی است, قانون که باکوچکترین رفتارمستبدانهای در هر شکل وصورت وعنوانی, شدیدا مخالف است. امام راحل درآبان 58, بلافاصله پس ازتصویب قانون اساسی و اصل ولایت فقیه, ضمن تصریح به این مطلب, همه اعم ازپیامبر, فقیه وغیرفقیه راتحتحاکمیت قانون میدانند. (12)
ازدیدگاه ایشان اسلام بنیانگذار حکومتی است که در آن نه شیوه استبداد حاکم است که آرا وتمایلاتیکتن, بر سراسر جامعه تحمیل شود, و نه شیوه مشروطه و جمهوریکه متکی بر قوانینی باشد که گروهی از افراد جامعه برای تمامی آنوضع میکنند, بلکه حکومت اسلامی نظامی است ملهم ومنبعث ازوحی الهی که در تمام زمینهها از قانون الهی مدد میگیرد, و هیچ یکاز زمامداران و سرپرستان امور جامعه حق استبداد رای ندارند, تمامبرنامههایی که در زمینه زمامداری جامعه و شؤون و لوازم آن, جهترفع نیازهای مردم به اجرا درمی آید, باید براساس قوانین الهی باشد.این اصل کلی حتی درمورد اطاعت از زمامداران و متصدیان امرحکومت نیزجاری و ساری است. (13)
ج – ولایت مطلقه فقیه, مقید به چارچوب مصلحت عمومی است
اطلاق ولایت ولی فقیه مشروط به آن است که در جهت منافع حقیقیافراد تحت ولایت و مصالح مردم باشد. بدین ترتیب رعایت مصالح عامهوتاکید برمنافع جمعی به جای منافع فردی از لوازم اعمال ولایت مطلقه فقیهمیباشد. در کتاب (ولایت فقیه), مصالح فرد در مصالح عامه, فانی میگردد:
(کسی که برمسلمین وجامعه بشری حکومت دارد, همیشه بایدجهات عمومی و منافع عامه را در نظر بگیرد, و ازجهات خصوصیوعواطف شخصی چشم بپوشد, لهذا اسلام بسیاری از افراد را درمقابل مصالح جامعه فانی کرده است, بسیاری ازاشخاص را در مقابلمصالح بشراز بین برده است.) (14)
امام (ره) در کتاب (البیع), نیز میفرمایند:
(حاکم اسلامی میتواند در موضوعات, بنابرمصالح کلی مسلمانان یا طبق مصالح افراد حوزه حکومتخود,عمل کند. این اختیار هرگز استبداد به رای نیست, بلکه مصلحت اسلام و مسلمین منظور شده است; پساندیشه حاکم جامعه اسلامی نیز, همچون عمل او, تابع مصالح مسلمین است.) (15)
بعد ازپیروزی انقلاب نیز چنین نظری دربیانات متعدد امام (ره) بخوبی قابل مشاهده است. (16) بدینترتیب مشخص میشود که (ولایت مطلقه به معنای تصرف درهمه امور کشور لدی المصلحه میباشد) (17) البته باید اذعان داشت که برحسب نظرایشان, ولایت فقیهی که بر خلاف مصلحت جامعه عمل میکند, ساقطاست. (18) پس رعایت مصالح عمومی, شرط عمده در تجویز ولایت مطلقه است.
د – (ولایت فقیه به معنای نظارت وکنترل فعال است نه حکومت مطلقه شخص حاکم:
از دید امام (ره), حکومت ولی فقیه به معنای (نظارت واشراف برامور) است وفقیه نظارت فعال و توام بااختیارات میکند یعنی بر اجرای قوانین اسلامی کنترل دارد واساسا درنظام اسلامی, حکومتبه معنای استیلاو (تغلب) حاکم برمحکومین وجود ندارد. ولی فقیه, نه جز دولت است ونه خارج از آن, بلکه به شکلی فعالهدایتگر جامعه و مجریان کشور درمسیر صحیح اسلامی است و دولت ونظام سیاسی, به واسطه این نوعدخالت وکنترل فقیه, مشروعیت مییابد. امام میفرمود:
(ما باید به مردم ارزش بدهیم و خودمان کنار بایستیم وروی خیر و شر کارها نظارت کنیم.) (19)
ویژگی کلامی – فقهی (نظریه ولایت مطلقه فقیه)
در فقه سیاسی تشیع, ولایت فقیه, قدمت دیرینه دارد. مرحوم نراقی مینویسد:
(ولایت فقیه فی الجمله بین شیعیان اجماعی است و هیچ فقیهی در ولایت فقیه, اشکال نکرده است). (20)
آیت الله یوسف صانعی, تصریح میکند که بجز یکی دو نفر, هیچ کس نگفته که فقیه به هیچ وجه ولایتندارد. (21) البته در زمینه محدوده اختیارات فقیه جامع الشرایط, نظرات متفاوتی بین فقها مطرح گشته است.امام (ره) نیز به رواج بحث ولایت فقیه دربین فقهاو اختلاف آرا آنها درحدود اختیارات ولی فقیه, اذعاننمودهاند و در کشف الاسرار براین اعتقادند که ولایت مجتهد, هم دراصل داشتن ولایت ونداشتن وهم درحدود ولایت ودامنه حکومت, از روز اول میان خود مجتهدین مورد بحثبوده است. (22)
درباب اختیارات ولی فقیه وحاکم اسلامی, فقهای معظم اصولا دو مبنا رابرگزیدهاند, عدهای از آنهامعتقدند. که ولایت فقیه تنها درمواردی که دلیل شرعی مشخصی وجود دارد, ثابت است. ازنظر این دسته ازفقها, برخی ازموارد مذکور با توجه به دلایل قطعی شرعی از این قبیل است:
1 – حفظ وسرپرستی اموال یتیمان و سفیهان و دیوانگان.
2 – حفظ اموال غایبان و کسانی که به دلیل عدم حضور, امکان سرپرستی اموال خود راندارند.
3 – برخی از امور مربوط به زناشویی, مثل تزویجسفیهان و;
4 – حفظ وسرپرستی اموال امام (ع), مثل نیمی ازخمس, اموال مجهول المالک وارثیه بدون وارث .
فقها بزرگی نیز مانند امام (ره) اعتقاد دارند که براساس دلایل عام ولایت فقیه, در تمام اموری کهپیامبر(ص) و امام معصوم (ع) ولایت واختیارات داشتهاند, فقیه دارای ولایت و اختیارات و مسئولیت است.مگر آنکه ادله شرعی وجود داشته که امری ازاین اختیارات رااستثنا و خارج نماید:
درهر حال باید به این واقعیت اعتراف کرد که درفقه شیعی تاکنون کسی بحثحکومت اسلامی و نظریهولایت مطلقه فقیه را مبسوط از امام (ره) طرح نکرده است و مباحث ایشان در این زمینه مستوفی بوده وازگستردگی, جامعیت وتفریعات وعمق کاملی بهرهمنداست. یکی از دلایل این ادعا آن است که ( اگرمرحومنراقیها مساله ولایت فقیه راطرح مینمودند, در همان محورفقه مطرح میکردند و یکی از مسائل فقهیرابه عنوان ولایت فقیه به شمارمی آوردند) (23) ضمن آنکه (باید اعتراف کرد علامه نراقی بحث ولایت فقیهرا با یاس ازتشکیل حکومت اسلامی ودر دوران اختناق حکومتهای طاغوتی به رشته تحریردر آوردهاست) (24) درحالی که امام (ره) (بحث ولایت فقیه مظلوم راازقلمرو فقه بیرون کشید وبه جایگاه اصلیش کهمساله کلامی است نشانده, آنگاه بابراهین عقلی وکلامی این مساله راشکوفاکرد), (25) به تعبیر بهتر(امامامت اولا, مساله ولایت فقیه رابه دنبال امامت قرار داد. ثانیا, امامت و ولایت رادر جای خود نشاند. ثالثا,این درختبرومند امامت وولایت را شکوفاکرد, رابعا, آنرابرسراسر ابواب فقه سایه افکن کرد) (26) و بدینترتیب با ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیه و عملی کردن آن (مجددالمذهب درقرنپانزدهم) گردید. (27)
توهم گسست در (نظریه ولایت مطلقه فقیه)
درباره اعتقاد به گسست درنظریه ولایت مطلقه فقیه, عواملی وجود دارند که درحقیقت میتوان آن رازمینهساز این توهم به حساب آورد. به عنوان نمونه, تحول وتعبیر جایگاه نظریه ولایت مطلقه فقیه, درقانوناساسی وطرح تدریجی وتکامل این نظریه درقانون از علل ایجاد این شبهه است. در تبیین این مطلب بایدگفت که درگذشته درمورد قوای حاکم درج 101 دراصل 16 پیش نویس قانون اساسی مصوب 1358 اسمی ازولایت فقیه نیست و ارتباط سه قوه را رئیس جمهور برقرار میکند اما در اصل 15 پیشنهادی گروه بررسیاصول درهمین سال, قوه رهبری به عنوان قوای پنجم و برقرارکننده ارتباط بین سایرقوا ذکر میشود. سپسدراصل 57 قانون اساسی مصوب سال 1358 کلمه (ولایت امر) جایگزین قوه رهبری گشته است.
ازسوی دیگرشاهد آنیم که دراصل 57 قانون اساسی بعد از بازنگری سال 1368, (ولایت مطلقه امر) بجای کلمه ولایتامرجایگزین شد. همچنین برای برخی, وجود اختیارات یازدهگانه ولی فقیه درکنار عبارت (ولایت مطلقه فقیه) اصل 57, بهاین توهم کمک میکند. از دیداین دسته, وجود اختیارات محدود اصل 110 درتقابل بااختیارات مطلق ولیفقیه دراصل 57 قانون اساسی 1368 است و تازگی اصل مزبور, این تصور را ایجاد میکند که شاید نظریهولایت مطلقه امام (ره) نظریابی مستدام نبوده است. ازسویی نفس پیچیدگی نظریه ولایت مطلقه فقیه, درپیشینه فقه سیاسی علمای شیعی وعدم اجماع فقهادرباره میزان تک تک اختیارات ولی فقیه وعدم بحث کافی و صریح آنها دراین زمینه, وعدم اطلاع عمومیازآن, ازعواملی است که باور برخی رانسبتبه تداوم این نظریه در سیره امام (ره) تضعیف یامحو میکند.
موجد دیگر این شبهه, برداشتهای متفاوت ازاسلام و بدبینی نسبتبه اختیارات مطلقه فقیه است, از ایندیدگاه, چنین حکومتی با توجه به الگوهای غربی, استبدادی و ضد دموکراسی است. القای چنین تصوری درصحنه عمومی باعثشده است که بعضی باتوجه به رهبری الهی و مردمی امام راحل, جهت پیراستن چنینخدشه هاچندان به نظریه ولایت مطلقه فقیه ایشان وتداوم آن اصرارواستناد نورزند. بسیاری ازتاریخ نویسان انقلاب اسلامی به درستی به نقطه آغازین نظریه ولایت مطلقه فقیه اشارهنکردهاند, زیرا اولا به جای مبدایابی نظریه ولایت مطلقه فقیه, تنهابه زمان پیدایش نظریه (ولایت فقیه) توجهنمودهاند ویا بدون روشنگری لازم, این دو واژه را به شکل مترادف وهمسان به کاربرددهاند, ثانیا آغاز حکومتاسلامی و ولایت فقیه را به سال 1348 ه. ش – یعنی تاریخ ارائه رساله ولایت فقیه درنجف – نسبت دادهاند.البته منظور بعضی از ارائه چنین مبدایی آن بوده است که ازاین تاریخ, طرح جدی وپیگیری وتفصیلیحکومت اسلامی وتلاش درجهت تحقق ولایت عینی فقیه آغازگشته است
, اما به هرحال چنین افرادی حتیاگر در مواردی به قدمت نظریه امام (ره) ودراین باره وقبل ازاین مقطع 1348 – عقیده داشته باشند, به شکلصریح ومقتضی آن را مورد تاکید همه جانبه وتوضیحات فراگیرقرار ندادهاند. همچنین بعضی, درآثارخویش, بدون دقت وتوضیح لازم, ازاشاره مجدد ومفصل امام (ره) به ولایتمطلقه در16 دیماه 1367, به گونهای صحبت کردهاند که ازآن, ارائه آغازین این نظریه القا میگردد, ایندرحالی است که امام خمینی (ره) یک ربع قرن پیش ازرساله (ولایت فقیه), به طورصریح درسال 1323ه. شدرکتاب کشف الاسراربه اختیارات وسیع ولایت مطلقه فقیه اشاره کردهاند وبعد ازآن نیزاین نظریه رادرآثاروبیاناتشان تکرارنموده, بر شرح وتفصیل آن افزودهاند. بنابراین, خلط تکامل تدریجی نظریه مزبوربا انقطاعوگسست آن, اشتباه فاحشی است که باید از آن پرهیز کرد.
مآلا باید گفت که توهم گسست نظریه ولایت مطلقه فقیه مورد اعتقاد پارهای ازگروههاو افراد نیز میباشد.به عنوان نمونه پس از اشارات مجددو صریح امام خمینی (ره) به ولایت مطلقه فقیه – درشانزده دیماه 1366-گروه نهضت آزادی به موضعگیری دراین باره پرداخت و مجموعه نظرات خود را در کتابی تحت عنوان (تفصیلو تحلیل ولایت مطلقه فقیه گردآوری نمود. (28) این گروه ضمن حمله شدید به ولایت مطلقه به نوظهوری ایننظریه تصریح کرده و مبدا بروز آن را 16 دیماه 1366 میداند که توسط امام (ره) در منشور صادره دراینتاریخ به صورت مکتبی جدید و فقهی و پویا عرضه شده و فقه سنتی را کنار زده است. (29) افراداین گروهباانتساب امام(ره) به صنف بازار, درتعلیل پردازش نظریه ولایت مطلقه فقیه, آن رانظریهای مقطعی وبدیعوپیرو منافع صنف مزبور به شمارمی آورد. از دید این دسته افراد, ظهور نظریه مزبورناشی از اختلافات درونیهیئتحاکمه بوده وبه خاطر شکستن بن بستهای اجتماعی و اعتقادی طرح گردیدهاست.
(30) به همینخاطرمی توان گفت که, نهضت آزادی معتقد به گسست وعدم ثبات درنظریه ولایت مطلقه فقیه است. فرددیگری درهمین راستا, نظریه ولایت مطلقه فقیه رامخلوق قانون اساسی جمهوری اسلامی و ناشی از ادغامونظام حقوقی فقه شیعه وحقوق عمومی سیاسی دول جدید دانسته است. (31) درعین حال بعضی قصد داشتهاند ولایت فقیه را از ابتدا مورد نظر مجلس خبرگان اول به شمارآورند,ازدید این دسته, تایید اصل ولایت فقیه به خاطر آن بوده که اکثریت این مجلس به روحانیون اختصاص داشتهاست وآنها به خاطرتعلقات و منافع صنفی و طبقاتی خویش, تصویب آن راتحمیل نمودهاند. میتوان گفت کهتا حد زیادی نظرات (نیکی کدی) – نویسنده زن آمریکایی – به چنین باوری نزدیک است. (32) برخی نیزبرداشتی مغایر از چنین آرایی ارائه دادهاند و نهاد ولایت فقیه راحاصل تحول نگرش سنتی نسبتبه اسلاممیداند. از این منظر, نهادهای سنتی مانند امامت, تقلید و ولایت فقیه به وسیله زمان وتجربه تاریخی صیقلیافته و در قالب نهادهای جدیدی احیا و در اشکال حقوقی مدرنی نمود یافتهاند. (33)
(ولایت مطلقه فقیه) در آثار امام(ره)
الف – (کشف الاسرار)
کشف الاسرار اولین اثر مکتوبی است که امام راحل طی آن به ولایت مطلقه فقیه اشاره نمودهاند. این کتابدرسال 1323 ه. ش نگاشته شده وباوجودآنکه مقصود اصلی نگارش آن, رد شبهات رساله (اسرارهزارساله) وشبهات وهابیتبوده است, امادراین کتاب به شکل مقتضی به ارائه نظریه ولایت مطلقه فقیه نیز پرداخته شدهاست. باید اذعان داشت که بسیاری به این نوشتار توجه کافی مبذول نداشتهاند. امام دراین کتاب به غیرقابلقبول بودن کلیه حکومتهای غیر اسلامی وازجمله حکومت مستبدانه رضاخان, ونفی مشروعیت همه آنهااشاره مینمایند, آنگاه به ترسیم حکومت آرمانی اسلامی و مصداق آن در عصر حاضر یعنی (حکومت مطلقهالهی اولی الامر) میپردازند وبرای آن حق تصرف گسترده و اختیارات مبسوط قائلند:
(; تنهاحکومتی که خرد حق میداند وبا آغوش گشاده وچهره باز آن را میپذیرد (حکومتی است) که همهکارش حق وهمه عالم وتمام ذرات وجود حق خود اوست. به استحقاق او در هر چه تصرف کند, درمالخود تصرف کرده و از هرکس هرچه بگیرد, مال خود را گرفته وهیچکس انکاراین سخن را نتواند کرد, مگرآنکه به اختلال دماغ دچارباشد, اینجاست که حال حکومتها همه معلوم میشود و رسمیتحکومت اسلامی اعلام میگردد.) (34) امام (ره) درنفی (اولی الامری) حکومت رضاخان, به معنای صحیححاکم اولی الامری میپردازد, که حکومتش همسان حکومت الهیپیامبراست واین تصریح به اطلاق ولایت فقیه است:
(اولیالامر باید کسی باشد که در تمام احکام از اول امارتش تا آخرکارهایش یک کلمه برخلاف دستورات خدا و پیغمبر نگوید و عملنکند و حکومت او همان حکومت الهی که پیغمبر داشت, باشد, چنانچه از مقارن نمودن اطلاعت این سهبه هم معلوم میشود که از یک سرچشمه آب میخورند.) (35)
ب – (الرسائل)
شاید بتوان گفت که بخش (الاجتهاد و التقلید) کتاب الرسائل, یکی از ناشناختهترین آثار امام(ره) درزمینهمعرفی افکارسیاسی ایشان باشد واگرعنایتی هم بدان مبذول شده, بیشتربه خاطر اهمیت فقهی واصولی آنبوده است. اهمیت اساسی این نوشتار, آن است که علاوه بر طرح بعضی آرای فقه سیاسی امام(ره) به شکل بارزو بسیار صریحی حاوی نظریه ولایت مطلقه فقیه وطرح آن درتاریخ 1370 ه. ق – 1329 ه. ش – میباشد. در این نوشتار, در بحث از حدیث (العلما ورثه الانبیا ), امام (ره) درجواب تفسیرهایی که ارث بردن علمااز انبیا را منحصر به علم یاحدیث میدانند, میفرمایند:
(مقتضای حدیث علما وارث انبیا هستند این است که برای علما وراثت در هر چیزی, هم شان پیامبرانباشد و از شؤون انبیا حکومت وقضاوت است. پس باید حکومتبرای فقها به شکلی مطلق جعل واعتبارگردد تا این اطلاق واخبار صحیح واقع شود) (36)